رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره

رادین....جوانمرد کوچک

اولین پاییز به روایت تصویر

دیروز که عمو  اینجا بود  با هم  رفتیم پارک ناژوان و بابا این چندتا عکس خوشگلو از شما گرفت تا اولین پاییز زندگیت با این عکسها جاودانه بشه گل مامان.........           ...
27 آبان 1391

اولین سفر زیارتی

خیلی دوست داشتم اولین سفر زیارتیت به حرم امام رضا (ع)باشه  اما با وجود اینکه تابستون هم خیلی سعی کردیم که بریم، به دلایلی نشد و یا شایدم به قول قدیمیا  اقا  نطلبیدمون ..... اما یه روز قبل از عید غدیر رفتیم قم برای زیارت حرم حضرت معصومه (ع) که خب به خاطر همون عید غدیر حسابی هم شلوغ بود .شما اولش با بابا رفتی داخل حرم برای زیارت و من و مبینا گلی هم با همررفتیم .قرار شد ما زیارت کنیم و  نمازمونو بخونیمو بعد بیایم شما رو نگه داریم تا بابایی هم نمازش رو بخونه .اما وقتی برگشتیم دیدیم بابا شما رو گذاشته تو سه کنج دیوار و شما هم مثل یه پسرگل و اقا البته با  اندکی شیطونی  نشستی و بابا هم نمازش رو خونده .و&...
22 آبان 1391

رادین قند و عسل

رادین خوشگل من این روزا حسابی شیطون شدی .و هر چیز جدیدی می بینی با اشتیاق به سمتش می ری و می خای اونو کاملا وارسی کنی .وقتی داری با چیزی بازی می کنی و می خای اونو تو دهنت بذاری اول یه چند بار به ما نگاه می کنی و یه جورایی با سر و صدا هایی که در میاری می خای ازمون اجازه بگیری البته اگه بهت بگیم نه ..با گریه و غر زدن می خای که کار خودتو انجام بدی. حالا دیگه دوست داری موقع غذا خوردن خودت هم با دست با غذات ور بری و گاه گاهی هم اونو تو دهنت می ذاری .  یه کار جالب دیگه ای که می کنی که فکر می کنم کمتر کسی بتونه این کارو انجام بده اینکه  زبونتو یه جور عجیب و با مزه ایی  تو دهنت می چرخونی که خیلی جالبه  .برام خیل...
22 آبان 1391

اموزش موسیقی یه روش رادینی

وقتی مبینا مهد می رفت  یه سال که مدیر مهدشون  عوض شده بود و یه مدیر مثلا فعال اورده بودن ,گفتن که می خان برا بچه ها کلاس اموزش موسیقی بذارن و همه خونواده ها رو مجبور کردن که یه بلز برا بچه هاشون بگیرن و البته کلی هم ازمون پول کلاسش رو گرفتن واخرش هم همش بیخودی بود و هیچ چیز مفیدی به بچه ها یاد ندادن و اون بلزه موند توی کمد و حسرت مبینا که هر وقت اونو می دید می گفت :کاش یه روز بتونم یه اهنگ خوشگل با این بلز بزنم .... وحالا این بلز کوچولو شده سر گرمی این روزای رادین       بذار یه خورده فکر کنم مامان   ببین مامانی  به دیوارم بزنی صداش قشنگه ها   ...
7 آبان 1391

عشق رادینی

صدای زنگ در رو خیلی خوب می شناسی و هر وقت  صداش بلند میشه چشم می دوزی به در تا یکی در رو وا کنه و بیاد تو و دیگه دنیا رو بهت می دن اگه اون یه نفر اجی مبینات باشه که بعد از نصف روز دوری و فراق حسابی به استقبالش می ری و ذوق می کنی.... البته اجی مهربونم کلی تحویلت می گیره.  شکار لحظه ها رو داشته باشید  .... ...
7 آبان 1391

یه پیشرفت دیگه

تازه دو روز بود که نه ماهت تموم شده بود که تونستی از پله اشپز خونه بیای بالا .من و مبینا حسابی ذوق کردیم . گرچه اومدنت تو اشپز خونه برا مامان دردسره ....     ...
5 آبان 1391
1